دم دمای عصر تو توی يه قصر
اگه جات خوبه باز يادم كن
هوای قفس بی تو چه خفه اس
بيا ديوونه آزادم كن
بارونا كه زد خبراي بد
مياد از در و ديوار شهر
از اينجا به بعد آدماي بد
من و تنها ميزارن توو شب
آخه مگه آدم چقد طاقت داره
هر چی كه ميخوای تو قلبم واست داره
حست به من داره هی كمترم ميشه
حال من بی تو هی بدترم ميشه
نميخوام اين زندگيو آخه بعد تو نداره ارزش
ميگن عاشق شدي تو بايد بشيني پاي لرزش
چي بگم از دو تا چشام كه بعد رفتنت كورن
من زندم اما چي بگم انگاري زنده به گورم
آخه مگه آدم چقد طاقت داره
هر چی كه ميخاي تو قلبم واست داره
حست به من داره هي كمترم ميشه
حال من بي تو هي بدترم ميشه
نظر خود را بنویسید